اسلام هراسی
مناسبات امپریالیستی در شرایط جدید به جای تفنگ و نیرنگ به وسیلة متن و تصویر حفظ میشود.
این بحث نشان میدهد چیزی که در حال حاضر اسلامهراسی نام دارد کژتابی و انحراف فکری است و ابزار نوین و جایگزین ابزار کلاسیک است. جنگ چریکی نشانهها و علائم است که با تکرار در ذهن فرد غربی اثر گذارند. غرب سیاست منع در قبال داعش ندارد و از وجود و حضور آن برای تصویرسازی استفاده میکند در حالی که از سوی دیگر شبکة تلویزیونی ثبت شدة ایرانی با سیاست منع تصویر مواجه میشود.
در ادامه بحث وارد این موضوعات میشود. مفهوم توپوگرافی عارضهنگاری جغرافیایی است که عوارض طبیعی موجود در سطح زمین را ارزیابی می کند و در این بحث این مفهوم قصد دارد دارد جغرافیای فرهنگی را عارضهنگاری کند. در واقع با مفهوم جغرافیایی فیزیکی سر و کار نداریم. این جغرافیای فرهنگی اسلام هراسی با کلیتسازی یکسان از اسلام چیزی نشان داده شود که اسلام همان است که داعش نشان میدهد و این اسلام در واقع در بافتاری ضداسلامی قرار میگیرد. نمایش حواشی و جزئیات اثرگذار که معمولاً مورد غفلت قرار می¬گیرد هدف دوم استفاده از مفهوم توپوگرافی است. نوعی تصویربرداری برجسته از بحث به معنای اینکه در کدامیک از رسانه ها و یا کشورهای اروپایی نسبت اسلامهراسی بیشتر است، هدف دیگر استفاده از مفهوم توپوگرافی است. توپوگرافی همچنین چشماندازی ژئوپلتیکی در چارچوب بحث جغرافیا، سیاست و فرهنگ ارائه میکند و با استفاده از مفاهیمی مثل جنگ پسا سرد یا شرقشناسینوین یا نژادپرستی در اروپا و گرایشات ضد اسلام در غرب را بهتر نشان می-دهد. در نهایت بحث در چارچوب پسااستعمارگرایی در زیر مفهوم اروپامحوری قرار می¬گیرد که باعث حذف اسلام و تمام گفتمانهای فکری دیگری میشود که داعیة هویت دارند.
دیگر مفهوم مورد استفاده بحث هراس است. هراس ترس توهمی و مبالغهآمیز است که هیچ استدلالی برای آن وجود ندارد. اسلامهراسی وحشتزدگی و اضطرابی را الغا میکند که بدون تمایل انسان به خود جرأت وارد شدن به فضای ترس نمیدهد. این امر با انقطاع فرهنگی و عدم شناخت اسلام صورت می-گیرد. هراس اختلال اضطراب اجتماعی است که به صورت بیگانههراسی در نهایت شاهدش هستیم و به عدم شناخت متقابل میانجامد.
از دهه 1980 بحث اسلامهراسی برجسته شده ولی این امر پیشینهای تاریخی دارد و میتوان آن را بازگشت ترسی تاریخی دانست. ولی از دهة 1980 این امر از دغدغه به مشکل تبدیل شده است. چیزی که این مسأله را از دغدغة پیشین جدا میکند بدل شدن تنفر یا ترس از اسلام به یک نیروی سیاسی است. بیداری اسلامی در خاورمیانه و کارکردهای زنجیرهای آن، امری است که تمایل به ایجاد تمایزی را برای اسلام خوب و بد در غرب ایجاد میکند. اسلام خوب اسلامی است که کاری به سیاست ندارد و اسلام بد در تعبیر غربی جریان اسلامی است که در حال بازسازی فرهنگی و ایجاد هویت است. ایجاد احساس بروز جنگ صلیبی دوم در اذهان با استفاده از اضطراب اجتماعی و فرهنگی در غرب بن مایة اسلام-هراسی است که واکنش به هویبتیابی اسلام را بازتولید میکند. بازنمایی مسلمانان به عنوان افراد ضدشهروند یا ضداجتماع و جوامع مسلمان به عنوان جوامع مظنون به اعمال جنایتکارنه صورت میگیرد.
اسلامهراسی در حال ایجاد یک چارچوب به نام تمایز وجودشناختی است. ایجاد دوپارگی برای این امر که هیچ مرز فرهنگی بین اسلام از یکشو و مسیحیت و یهودیت وجود ندارد. برای عینی شدن بحث باید اشاره کرد، روز بعد از واقعة 11 سپتامبر در 645 مسلمان در امریکا مورد آزار و حوادث ناشی از نفرت قرار گرفتند.
تبیین توپوگرافی چقدر در حال اتفاق است؟ برای این امر باید این نکته را روشن کرد که اسلام¬هراسی تبیین وجهی است. بحث فرهنگی و مذهبی صرف نیست. بلکه بحث استراتژیک، اقتصادی، سیاسی و بحثی اجتماعی است. ابعاد بحث دامنه دار است.
استراتژیک است چرا که این مسأله باعث شده اشت تا گفتمان امنیتی-استراتژیک شکل بگیرد و متأثر از آن مناسبات کشورهای اسلامی و غربی، زندگی مسلمانان مهاجر، ارتباطات سیاسی حتی در چارچوب دیپلماسی عمومی تحت تأثیر قرار گرفته است.
فرهنگی است چرا که شاهد ظهور تعابیر و مفاهیمی منفی مثل سونامی اسلامی، افراط¬گرایی اسلامی، تلقی از مسلمانان با عنوان دشمنان نفوذی، و تهدید سبز در غرب هستیم.
در بحث پیشینه اسلامهراسی در واقعه واژه ای جدید برای ترسهای قدیمی است. ترس و تنفر به عنوان امری تاریخی دوباره بازتولید شده است. کمیسیون تحقیق درباره اسلامهراسی در لندن در بررسی خود متوجه شده است در بیست سال گذشته خشونت علیه مسلمانان به صورت تصاعدی رو به گسترش بوده است.
چه چیزهایی باعث شکلگیری تصورات اسلام¬هراسانه شده است؟
اولین و مهمترین علت بازنمایی سیاست جهانی اسلام در رسانه¬های غربی است. گرایش معطوف به خوداگاهی فرهنگی و هویتی در کشورهای اسلامی شکل گرفته است. علت دوم ین است که مسلمان¬ها بر خلاف دیگر اقلیت های مهاجر در غرب در جوامع غربی ذوب و ادغام نشدند. این عدم ادغام برای مسلمانان دستورکار و نوع پوشش و نمادهای خاصی به همراه داشته است. سومین و چهارمین علت، میزان بالای افزایش جمعیت مسلمانان در غرب و دعاوی مؤسسات ارزیابی جمعیت از جمعیت مسلمانان در آینده میباشد. علت پنجم، رشد گروههای افراطی دست راستی در اروپا و علت ششم، بدل شدن مسلمانان به اقلیتی تأثیرگذار است.
برای مستند کردن بحث بهتر است چند مصداق و شاهد از اسلام¬هراسی در غرب ذکر شود. برخلاف تمام تسامح¬های مذهبی در سال 2010 در چهار ایالت امریکا تمام فعالیت¬های مبتنی بر حسب شریعت اسلام منع شده است.در سوئیس در سال 2009 ساخت مناره ممنوع شد. در فرانسه و آلمان به ترتیب از سیاست ناسیونالیسم مدنی و ناسیونالیسم قومی در راستای تقویت بیگانه¬ستیزی استفاده می¬شود. از تعابیر سوگیرانه و تبعیض¬آمیزی مثل چالش اسلام رادیکال و عدم امکان تجمیه اسلام و دموکراسی و ... به شدّت در رسانه¬های غرب استفاده می¬شود. همواره از اسلام و ماهیت آن به صورت سلبی تعریف میشود و عدم تلاش برای ارائة ماهیت ایجابی برای اسلام که با ناسازگاری اسلام و دموکراسی میانجامد. سیاست¬های تبعیض آمیز باعث شده است تا نرخ بیکاری برای مسلمانان بریتانیا دو برابر است که در آلمان این آمار بیشتر است. در آلمان در سال 2005 منع پوشیدن روسری در اماکن عمومی تصویب شده است. از عضویت مسلمانان در احزاب به عنوان اقلیتهای حاشینه نشین ممانعت میشود.
تءثیرات اسلام¬هراسی در غرب ایجابی بوده است به دین نحو که در اروپا هویت مسلمانان فراملی و فراقومی شده است. از سوی دیگر مسلمانان با اتخاذ سیاست معطوف به هویت به خودفهمی هویتی رسیده اند. همچنین اسلام¬هراسی باعث شده است تا مسلمانان به نقد امپریالیسم فرهنگی بپردازند.
از دیگر سو اسلام¬هراسی دارای پیامدهای سلبی نیز بوده است. ایجاد بیاعتمادی، ایجاد تنش و بحران در ادغام، گسترش موج نفرت و واکنشهای مسلمانان از جملة این پیامدهای سلبی بوده است.
اما به عنوان آخرین موضوع در بحث اسلام¬هراسی باید گفت که چه باید کرد؟ پاسخ مسلمانان به اسلام-هراسی باید به شکل کنشی و ایجابی، نه واکنشی و سلبی باشد. هرگونه واکنش سلبی و واکنشی باعث بازنمایی رسانه ای آن میشود. باید با استفاده از رسانههای جدید ابعاد انسانی اسلام را نشان داد. همچنین باید بر ارزش های مشترک میان دو طرف تأکید کرد. تمایز میان اسلام سلفی و اسلام اصیل از دیگر راهکارها است.
منبع: سایت مرکز مطالعات جهانی شدن